روشنـــــــا

برتاب و بتاب

روشنـــــــا

برتاب و بتاب

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۷۸ مطلب با موضوع «کذب :: آسیب ها و عواقب» ثبت شده است

هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا

سلام 

دوست من 

لازم نیست همه ی راست ها را بگویی 

اما دروغ نگو 

بی اعتماد می شوم 

ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا 

سلام 

داستانی عبرت 


در کتاب احیای علوم دین غزالی  مجلد سوم، صفحه 288 روایت آموزنده‌ای نقل شده است که مشروح آن در زیر می‌آید:


شخصی از حضرت عیسی (علیه‌السلام) تقاضا کرد که همراه او به سیاحت و سیر در صحرا و بیابان برود. عیسی (علیه‌السلام) پذیرفت و با هم به راه افتادند تا به کنار رودخانه بزرگی رسیدند و در آنجا نشستند و سفره را پهن کرده و مشغول خوردن غذا شدند. آن‌ها سه گرده نان داشتند. دو عدد آن را خوردند و یک عدد از آن باقی ماند. عیسی (علیه‌السلام) به سوی نهر رفت و آب آشامید و سپس بازگشت ولی نان باقی مانده را ندید. از هم‌سفر پرسید این نان باقی مانده را چه کسی برداشت؟ او عرض کرد نمی‌دانم.

پس از این ماجرا، برخاستند و به سیر خود ادامه دادند. عیسی (علیه‌السلام) آهویی را که دو بچه‌اش همراهش بودند در بیابان دید. یکی از آن بچه آهوها را به سوی خود خواند. آن بچه آهو به پیش آمد. عیسی (علیه‌السلام) آن را ذبح کرد و گوشتش را بریان نمود و با رفیق راهش با هم خوردند. سپس عیسی (علیه‌السلام) به همان بچه آهوی ذبح شده فرمود برخیز به اذن خدا. آن بچه آهو زنده شد و به سوی مادرش رفت. عیسی (علیه‌السلام) به همسفرش فرمود؛ تو را به آن کسی که این معجزه را به تو نشان داد سوگند می‌دهم بگو آن نان باقی مانده را چه کسی برداشت؟ او باز به دروغ گفت نمی‌دانم!

عیسی (علیه‌السلام) با او به سیر خود ادامه داد تا به دریاچه‌ای رسیدند. عیسی (علیه‌السلام) دست آن همسفر را گرفت و روی آب حرکت نمود. در این هنگام عیسی(علیه‌السلام) به او فرمود؛ تو را به آن خدایی که این معجزه را نیز به تو نشان داد بگو آن نان را چه کسی برداشت؟ او باز گفت نمی‌دانم!

با هم به سیر خود ادامه دادند تا به بیابانی رسیدند. عیسی (علیه‌السلام) با همسفرش در آنجا نشستند. عیسی (علیه‌السلام) مقداری از خاک زمین را جمع کرد، سپس فرمود به اذن خدا طلا شو. خاک جمع شده طلا! عیسی (علیه‌السلام) آن طلا را سه قسمت کرد و به همسفرش فرمود؛ یک قسمت از این طلا مال من و یک قسمت مال تو و یک قسمت دیگر مال آن کسی که نان باقی مانده را خورد. همسفر بی درنگ گفت؛ آن نان را من خوردم!

عیسی (علیه‌السلام) به او فرمود؛ همه این طلاها مال تو! تو به درد دنیا می‌خوری نه همسفری با من! عیسی (علیه‌السلام) از او جدا شد و رفت. او در بیابان ناگهان دید دو نفر می آیند. تا آن دو نفر به او رسیدند و دیدند صاحب آن همه طلاست، خواستند او را بکشند تا دو نفری صاحب آن همه طلا گردند. او به آن‌ها گفت مرا نکشید، این طلا را سه قسمت می‌کنیم. آن‌ها پذیرفتند.

پس از لحظاتی این سه نفر، یکی از افراد خود را برای خریدن غذا به شهر فرستادند. آن شخصی که به شهر می‌رفت با خود گفت؛ خوب است غذا را مسموم کنم و آن دو نفر بخورند و من تنها صاحب همه آن طلاها گردم! آن دو نفر که کنار طلاها نشسته بودند با هم گفتند؛ خوب است وقتی که غذا را آورد، او را بکشیم و این طلاها را دو نصف کنیم. هر دو این پیشنهاد را پذیرفتند. وقتی که آن شخص به شهر رفت و غذا را آورد، آن دو نفر او را کشتند! سپس با خیال راحت مشغول غذا خوردن شدند و طولی نکشید مسموم شده و به هلاکت رسیدند.

هنگامی که عیسی (علیه‌السلام) از سیاحت خود بازگشت، دید سه نفر کنار طلاها افتاده و مرده‌اند. به اصحابش فرمود؛ این است دنیا، از آن بر حذر باشید که فریبتان ندهد. 

منبع : فراوری: شکوری، بخش دین تبیان.

ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا 

سلام 

گاهی وقتها آدم مشکلات رو می شناسه و راحت تر بگم خودش می دونه تو چه مخمصه ای گیر افتاده تمااراه فرار رو بلد نبست. پس شناخت راه حل هم خودش مهمه .

از مهمترین راه حل ها برای خوب شدن و خوب ماندن مراقبه ست . 

روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام که فرموند:

 نَفسَهُ رَبَحَ و َمَن غَفَلَ عَنهَا خَسِر؛

آن کسى که نفسش را محاسبه کند، سود برده است و آن کسى که از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است.


نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 506 ، ح 204



من میگم ,خود مروری 

گاهی هم نیاز است

به جای خواندن هزاران کتاب

و نقد و بررسی دیگران،

لحظه ای خود را بخوانیم

و مرور کنیم ... مرور بدون توجیه ... امتحان کنید حتما صداقت و رو راستی با خود نتیجه ای اثر بخش خواهد داشت ...


ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا 

سلام 

جالب است 

‌ ﺍﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، 

ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ...

ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ. 

ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟

جواب با شما...

 نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..

"صادقانه زندگی کنید"

 ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...

منبع :الهی قمشه ای

@bakelasbashim

ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا 

سلام 

بنظرم بدون شرح ! 

ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۲:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا 

سلام 

آیا میدانید خبرسازی چیست ؟ 

به کسی که خبر سازی میکند چه می گویند ؟ 

حکم فقهی خبرسازی چیست ؟ 

دوستان اهل رسانه وظیفه شما خبر نگاری و خبر رسانی است نه خبرسازی !

هدف اصلی شما آگاه ساختن مردم است نه گمراه کردن آن ها !


⛔️یکی از کسب های حرام، کسب از طریق کذب و دروغ است. در گذشته اکتساب از راه کذب، کمتر وجود داشت. امّا در زمان ما این معنا وجود دارد یعنی دروغ  می‌سازند و بابت آن پول می‌گیرند. 

این یک معامله‌ای است که اگر بخواهیم بگوییم این معامله حرام است، لازمه‌اش این است که دروغ‌گفتن حرام باشد.

حرام بودن مطلق دروغ و کذب از ضروریات فقه است؛ چه دروغ کوچک و بی‌­اهمیت باشد و چه بزرگ و تأثیرگذار.


منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR

ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 هوالحق 

مخاطبان خاص روشنا 

سلام 

شنیدید میگن دروغگو ، فراموشکار هم هست ! 

حضرت علامه طباطبایی (ره) :


این مطلب تجربه شده که : عمر اعتبار دروغ ، کوتاه است؛ و دروغگو دیری نمی پاید که خودش به آن اعتراف نموده و یا اظهاراتی می کند که از بطلان گفتار و ادّعایش پرده برمی دارد!


منبع : حکمت زلال ، ص ۱۷۷


ریحانه سادات
۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
هو الحق 

مخاطبان خاص روشنا 
سلام 
اندکی  تأمل ! 

               
ریحانه سادات
۱۴ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر