روشنـــــــا

برتاب و بتاب

روشنـــــــا

برتاب و بتاب

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارث» ثبت شده است

هوالحق

مخاطبان خاص روشنا

سلام

داستانک زیبایی در مورد صداقت ! اینم میتونه از مصادیق صداقت باشه .

       

لبش بسختی تکون میخورد. آخه خشکیده بود و پراز ترک هایی که ازشون خون زده بود بیرون .خیلی تقلا کرده بود که خودشو بکشونه سر جاده.شاید راننده ای پیداش کنه و نجاتش بده.ولی پایین جاده بدنش قفل شده بود.در آخرین لحظه ای که بعدش بیهوش شد.از قلب و ذهنش گذشت که خدایا اگه نجات پیدا کنم ،قسم میخورم اول حق ارث خواهرمو که بالا کشیدم  بهش برگردونم.توی بیمارستان بود بهوش اومد.پرستار دوید و کادر پزشکیو خبر کرد.لطف خدا و چالاکی خودش توی بستن پاش بعد از مار گزیدگی یه بار دیگه اونو به زندگی برگردوند.فرداش خواهرش که تازه از شهرستان سراسیمه رسیده بود.اومد بالا سرش؛اشک توی چشم هردوشون حلقه زده بود.دست خواهرشو گرفت و فشرد.بعدش گفت:خواهر لطفا چند روز پیشم بمون.مرخص که شدم باید حتما باهم جایی بریم ؛لطفا نگو نه که من دوباره وسوسه میشم یه وقت که حق ارثتو ندم .خواهرش با خوشحالی به شوهرش تلفنی خبر داد که چند روزی یزد پیش داداشش میمونه.خواهرش بخاطر صداقت برادر  در  گفتن حقیقت حلالش کردوازش راضی شد و بهش گفت:ولی یادت باشه داداش،الکریم اذا وعد وفا.

محمد رحیمی 

ریحانه سادات
۰۵ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر